مراورید های دلم به پای تو ای دلارامم

امید دوباره

به نام خدا سلام خوبی گلم؟ شرمنده ام می دونم که خیلی در حقت کوتاهی می کنم. باید بیشتر از این برات وقت بزارم. ولی خوب ‏عزیز دلکم باید مامانی رو درک کنی. با این روحیه خراب و مشغولیات زیاد نباید خیلی ازش ‏توقع داشته باشی. فعلا من مثل بیماری هستم که داره دوره نقاهتش رو طی می کنه. دارم ‏به خودم می قبولونم که ممکنه هیچ وقت تو رو نداشته باشم و این واقعا دردآوره. مثل یه زخم ‏بزرگ شمشیر روی قلبم می مونه.‏ ساعتی قبل داشتم با همکارم صحبت می کردم. از دردهامون گفتیم. می دونی اون سیده. ‏برگشت به من گفت می دونی خدا من و تو رو خیلی دوست داره. بهش گفتم کاش اینطور ‏باشه. گفت اصلا شک نکن. بعد برام دلیلهائی آورد که فهمیدم درست می گه....
20 فروردين 1391

بدون عنوان

به نام خدا   سلام گلم. این روزا سرم خیلی خیلی شلوغه. ببخش که سر نزدم. قول می دم به  محض اینکه بتونم بیام که دوباره با هم  اوقات خوشی داشته باشیم. در ضمن حالم زیاد خوب نیست برام دعا کن خوب بشم. همش فشارم پایینه و ضعف دارم می بوسمت خدا نگهدار
26 آذر 1390